تاریخ انتشار : مرداد 1392
اعتراف میکنم
امروز داشتن کوچه پشتیومونو اسفالت میکردن من بعد از تموم شدنش وقتی فهمیدم کسی
نی یه دستکش تو دستم کردم رفتم جای دستمو رو اسافالته در اوردم حس کردم یه سفینه فرستادم هوا خیلی جالب بودا دارن تحقیق میکنن کار کدوم خری بوده خاک تو سرش نگیره کسی که این کارو کرده باورم نمیشه این همه عقده ایی