دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 87082

تاریخ انتشار : تير 1392

رسيدم توي کوچه مون ، ديدم يه خانومي داره ماشينش رو بين دوتا ماشين ديگه پارک مي کنه….
جاي پارک خيلي کم بود و بنده خدا حسابي کلافه شده بود….
وايستادم و فرمون دادم بهش ، « بيابياااا، خب!حالا فرمون رو کامل برگردون!خوبه خوبه، خاموش کن.»
بعدش هم بدون اينکه منتظر تشکر خانومه بشم راه افتادم برم
که ديدم خانومه صدا کرد و گفت دستت درد نکنه ، زحمت کشيدي!!!!
گفتم خواهش مي کنم ، کاري نکردم…
گفت : دانشمند! من داشتم از پارک در مي اومدم…
من :/
خانومه :))))
جاي پارک :@
ازين سوتي هاي ضايع نديم جلو خانومااا ))