دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 87065

تاریخ انتشار : تير 1392

آغا چرا هميشه دنبال سوتي ديگران باشيم پس تكليف سوتي هاي خودمون چي
امروز خير سرمان براي نهار رفتيم خونه مامان جونم ... اونها هم خانه شون رو دارند نقاشي ميكنند بابا م با جناب نقاش (كه از آشناهاي دورمونه و كلي هم باهاش رودربايسي دارم ) داشتند نهار ميخوردند من هم براشون آب بردم بابام گفت خدا پدرت رو بيامرزه منهم در جواب خيلي شيك و مجلسي گفتم خدا اموات شما روهم بيا مرزه تازه وقتي بابام برگشت مات و مبهوت نگام كرد فهميدم چي گفتم و سريعا از محل حادثه متواري گشتم