تاریخ انتشار : تير 1392
ما بچه بودیم جرعت نداشتیم پامون و جلو مامان بابامون دراز کنیم، حالا دیروز داشتم تو خیابون راه میرفتم شنیدم یه گودزیلاهه داره به مامانش میگه:حداقل بریم خونه ی مامان جون دو ساعته مارو این جا معطل کردی! بدبخت مامانه هم هیچی نگفت.
من :-O
مامانه :|
گودزیلاهه :((
سازمان حمایت از کودکان D: