تاریخ انتشار : تير 1392
k : E@@@@@
یادش بخیر بچه که بودیم تو روزای گرم تابستون با داداشم میرفتیم تو حیاط شیلنگ رو بر میداشتیم میفتادیم دنبال هم و همو خیس خیس میکردیم اینقدر آب سرد بود نفسمون بالا نمیومد ، از صد تا سرزمین موج های آبی و استخر بهتر و هیجان انگیز تر بود ،لامصب وقتی بابا میومد میدیدمون شیلک و بر میداشت و میزدمون ،عاغا مگه جاش میسوخت، آه ه ه یادش بخیر
لایک =داداش اشکمو دراوردی
لایک =خاطراتم رو زنده کردی
لایک= واقعا یادش بخیر