تاریخ انتشار : تير 1392
یادش به خیر چن سال پیش، یه مخاطب ویژه داشیم یه عادتی داشت (گلاب ب روتون) هیشه دستش تو مماقش بود، یه روز این خیلی ناراحت بود و دلیلشم نمیگفت، ما هم خواستیم دلداریش بدیم گفتیم اگه مهمات مماقت تموم شده بفرما انگشتتو بکن تو مماق ما و حالشو ببر!!!
ولی خب بی لیاقت گذاشت رفت. ینی دلداریم تو حلقش