دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 86707

تاریخ انتشار : تير 1392

اندر احوالات ما درخوابگاه
یه شب تصمیم گرفتیم روح احضار کنیم از قبلش با هماهنگی دوستم یه نخ نامرئی بستیم به پرده و اون سر نخ رو هم یه جوری از زیر تخت ردش کردیم که پیدا نبود خلاصه بچه ها رو جمع کردیم و چراغا خاموش و شروع کردیم اول اسمشو پرسیدیم مثلا مریم بود بعد بش گفتیم یه اقدامی بکن ما متوجه حضورت بشیم بعد یواشکی نخو کشیدم که پرده تکون خورد یهو اتاق رفت رو هوا از صدای جیغغغغ های رنگارنگ!! و هرکدوم به یکی از گوشه های افق پناه بردند قیافه من و دوست خبیث تر ازخودم ‏‏^‏-‏^ دوستای روح زده ‏:-////‏ مریم خانوم:‏)‏‏) البته ناگفته نماند که فرداش همه افراد حاضر درمراسم کمیته انضباطی شدند ولی خععلی حال داد! بعععله یه همچین آدم کرمویی بودم من!‏