تاریخ انتشار : تير 1392
تقریبا یه ماه مونده بود به کنکور عمم اینا یه شب دیروقت اومده بودن خونمون بعد به خاطر کنکورم عمم گفت ایشالا الان میریم تا بعد کنکور این روزا دیگه مزاحم نمیشیم منم اومدم بگم نه بابا این حرفا چیه گفتم: نه پس:\\\
دختر عمم:نه پس مامان میخواستی بازم بیای:)))
من:نه نه منظورم این نبوووود......
حالا مگه بقیه خندشون بند میاد!!!