دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 78384

تاریخ انتشار : خرداد 1392

0000سلام دوستای گلم--------(مهندس مملکت م؟ک؟)
///////////////////////////اقا فقط شانسو داشته باشین) ///////////////////
بعد عمری با زید فابریکمون قرار گذاشتیم بریم لب رود خونه (زاینده رود)صفا کنیم////// اقا رفتیم نشستیم کنار ابو// قلیون براه// و گفتیمو خندیدیمو /کلی کیف کردیم/(( راستی اینو بگم که زیدم چادریه) خلاصه یه لحظه دیدم ای خاک تو سرم ((بابام با خالم اینا دارن میان )) تنها کاری که تونسم بکنم سریع گفتم نگار چادرتو بده //چادرشوکشیدم رو سرمو خودمو زدم به خواب روی پای نگار ؟حالا شانس ما اینا هم اومدن نزدیکیای ما نشستن !!!!!!!!!اینا همش به کنار زنگ خوردن گوشیمو بگم که سریع قطعش کردم که دختر خالم گفت چقدر جالب اهنگ زنگ این اقا هه که خوابیده با مهندس مملکت یکیه
اقا خلاصه اون روز حدود 2 ساعت زیر چادر نگار بودم اون طفلیم مجبور شد بگیره بخوابه تا بابام اینا پاشدن رفتن
خلاصه یه روز خیلی با حال همراه با ترس برامون خاطره شد
واقعا روز خیلی توپی بود((( بچه های که از این خاطره های خوب دارن))))) جیغغغغغغغغغغغغغغغغغ .و هورررررررررررررررررااااااااااااااااا