تاریخ انتشار : خرداد 1392
خواهر زادم 4سالشه نشسته بود کنارم هی کله جوجه رنگیشو میکرد زیر اب
من: چرا همچین می کنی خاله
خواهر زادم: دارم بهش اب میدم
من: خب اگه این جوری بهش اب بدی که میمیره
خواهر زاده:تو لازم نیست نگران باشی هر وقت خواست بمیره ولش میکنم بره فضول
از همین الان دارم جامعه فردارو میبینم
من :[[[[[[[[[[
خواهر زاده قاتلم://///////////////
جوجه رنگی :((((((((((((((((((((((((((((((((((((((
جامعه اینده:00000000000000000000000000000000