دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 75652

تاریخ انتشار : خرداد 1392

خواهرم 8 سالشه مادرم سبزی خریده بود داشت پاک میکرد یک حلزون توی سبزیها بود خواهرم حلزونو برداشت گذاشت روی سرامیکهای اشپزخونه بعد حلزون که راه میرفت خواهرم صورتشو میمالوند کف اشپزخونه پشت سر حلزون بهش گفتیم چکار میکنی گفت تو فقط هیکل گنده کردی چی میفهمی از علم دارم ترشحات حلزون رو میمالونم به صورتم پوستم شاداب بشه