دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 74336

تاریخ انتشار : ارديبهشت 1392

دکتر سلام
یه بلائی هست بنام خرید آزاری(آذاری-آضاری-شایدم آظاری)
تصور کنین من بد ی روز سخت و طاقت فرسا دارم میرم خونه بخاطر حس مسولیت پذیریم (گزینه مذکور تو حلقتون) زنگ میزنم خونه میگم سلام مامان چیزی لازم نداری بگیرم سر راه؟
میشنوم:نه مرسی بیا خونه پسرم. .... رسیدم خونه لباسامو عوض کردم جورابامم دفن کردم میام میشینم (آخی زندگی بعضی وقتا چقدر زیباس)
در این لحظه مادرم خیلی شیک و مجلسی ی تیکه کاغذ کوچولو میزاره جلوم و میگه حالا ک خستگیت در رفته برو این چند قلم رو بگیر بیا:-)
من :-( من که الان پرسیدم گفتی چیزی لازم نداری ؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!
خوب دلم نیومد خسته بفرستمت خرید حالا چیه مگه برو سر کوچه بگیر بیا دیگه:-)
من همچنان :-( خواهشن اگر کسی سر کوچه ای مشاهده کرد که بقالی و قصابی و سبزی و میوه و نونوائی و حتی المقدور خرازی در یک سوپر مارکت خلاصه شده بود خبر بده
میدونم تو این راه تنها نیستم(همچین موجوداتی فلک زذه ای هستیم ما عاگاها)
من واسه آخرین بار)-:
من دیگه حرفی ندارم