تاریخ انتشار : ارديبهشت 1392
اينو راست مي گم جونه جدم رفتم خونه دوستم بدون سلام كردن به خانواده رفتيم تو اطاقش ميگم مهندس زشت نيست من مثل گاو امدم سلام نكردم خيلي شيك و جدي ميگه نه بابا خيالت جم ما گاو زياد ديديم خوب من چي بگم ؟ يعني احساسات دوستم تو حلق هرچي بي احساسه بنده خدا مي خواست ما احساس راحتي كنيم