دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 68362

تاریخ انتشار : ارديبهشت 1392

اصن فکر نکنید فامیل ما پسر دوستن ها اصلا!!!
چند روز پیش جایی مهمون بودیم یه خانومه نشست کنار مامانم گفت: دختر خانومتون کلاس چندمه ؟چه مدرسه ای میره؟ چه رشته ای؟
مامان منم شروع کرد از فضایل من سخن گفتن مامان بزرگم نامردی نکرد برگشت گفت بزار شوهر کنه راستشو از مادرشوهرش بپرس
بعد رو کرده به پسر خالم : الهی تصدقت برم مادر کلاس بدنسازی میره بچم بلند شو یه ژست بگیر نور دیدم
اقا با کلی فیس بلند شده خم شده جلو که ژست بگیره یهو یه چی تو مایه های ترکیدن لاستیک ازش در رفت
لامصب زارت و تق و توق نبود بااااااااااااااااااااااااااااااااامب بود
من نفس گرفتم که منفجر شم از خنده دیدم نه خبری نیست قیافه همه جدیه . دیدم مادربزرگم اشک تو چشاش جمع شده بلند شده پیشونی پسر خالمو بوس میکنه هی میگه ماشالا شیر مادرت حلالت عین اون خدابیامرز(بابابزرگم)باابهته
منم بلند کردن که برو براش اسفند دود کن چشم نخوره معجون درست ضعیف نشه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
کاری هم از دست کسی برنمیاد فقط دعا و لایک