تاریخ انتشار : ارديبهشت 1392
ساعت8:23 شنبه س.طبق معمول پشت میز کارم هستم...
یکی از همکلاسی های سابقم واسه یه کار اداری اومده پیشم.همزمان دارم باهاش حرف میزنم و تو 4جوک پُست میذارم!
تا امروز 4بار شوهر کرده! شوهر آخریش هم از بابای من بزرگتره اونوقت برگشته جلو مامانش با لحنی که فیس و افاده و سرکوفت –توامان ازش می باره- به من میگه: هنو مجردییی؟
شیطونه میگه پاشم همچین بزنمش عین پوستر بچسبه به دیوارا! پررو!