تاریخ انتشار : ارديبهشت 1392
یه صبح جمعه ای با رفقا رفته بودیم تو پارک ، توپمون کم باد بود از پشت ماشین تلمبه بیرون آوردم مشغول باد زدن توپ بودم که چشمتون روز بد نبینه دو تا از اون گودزیلاهای معروف با یه توپ کم باد در دست به سمت من اومدند و گفتند اینم برا ما باد بزن منم تلمبه رو گذاشتم پشت ماشین یه بادبزن بیرون آوردم شروع کردم به باد زدن توپشون حالا دیگه تصور قیافه هاشون با خودتون!!!!!