دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 64633

تاریخ انتشار : فروردين 1392

*****9
که یهو یاروهه به علی فحش داد دورمون خیلی شلوغ بود مردم مارو سیوا میکردن که علی با فحش ای یارو قاطی کرد و چاقو(چاقو اره ) رو دراورد ملت که چاقو رو دیدن ریختن سرمون که چاقو رو بگیرن که علی به خودش .... و با پاره اجر زد به کمر یکی ازین تماشاگرها
اقا چشتون روز بد نبینه چند ثانیه سکوت محض برقرار شد و بعد صدای اونی که اجر به کمرش خورده بود دراومد بعد ملت مثل زامبی به جون ما افتادن مثل چی مارو میزدن
جمعیتشون به ده نفر میرسید که یهو صدای ممد به گوشم رسید که داد زد اااااااااااااااااااااااااااااااااااااخخخخخخخخخخخخخخخخ نامردا
برگشتم دیدم یکی با زنجیر کشیده به کمرش ماه قاطی کردیمو لانچیکو رو دراوردیم زدیم یاروهه رو که با زنجیر زده بود و سیاه کردیم یهو دورمون خلوت شد دیدیم علی نیست ترسیدیم نکنه بلایی سرش اومده بعد دیدیم ملت هرکدوم با یه چیزی سمتمون میان
خیاط با قیچی قصاب با صاطور راننده تاکسی به قفل فرمون بنا با شمشه خلاصه هرکی با یه چیزی
اون سوراخه یادتونه که توی دیوار باغ بود از توش مثل ماتریکس گر وگر ادم میریخت بیرون اون اولین باری بود که با تمام وجود میخواستم زنده بمونم
هیچی نفهمیدم پاهام خودشون حرکت میکرد ضربان قلبم ونقدر بالا بود که با هر زدن تمام هیکلم میلرزید نفهمیم چجوری رسیدم محلمون
رفتیم در خونه علی که بگیم دعوا کردیم علی گم شده و اینا
در زدیم خواهر بزرگش درو وا کرد تارف کرد رفتیم تو صورتمون پر خون و کثیف بود رفتیم تو که دیدم علی تکیه داده به پشتی داره چایی میخوره شاید باورتون نشه تا اون لحظه درد رو نفهمیده بودیم علی رو که دیدیم تازه فهمیدیم چی شده
میخواستیم هرچیرو که خوردیم سر علی در بیاریم که یهو خواهرش شلنگ رو برداشت افتاد دنبال علی تا جایی که میتونس زدش (خواهرش برا خودش مردی بود !؟)تا چند ماه تمام تنمون پر از زخم دانه های زنجیر بود
بعد ها ممد با خواهر علی عروسی کردو گندش درومد که اگه اونروز علی رو نمیزدم شما میکشتینش
خوب چی میگین ها
الان ازون ماجرا 15 سال میگزره هنوز جای دونه های زنجیر رو پشتمه ولی خدا وکیلی تا به حال اونقدر هیجان رو درک نکرده بودم