دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 64568

تاریخ انتشار : فروردين 1392

*********
اقا ما یه معلم داشتیم که دست بزن داشت درحد ممدعلی کلی
مثل چی میزد ما رو
اولای سال بود میخواست زهرچش بگیره اومد از ده نفر درس پرسید
یه پسره بالا شهری تازه اومده بود مدرسمون( حالافهمیدین من پایین شهریم یا جور دیگه بهتون بگم ها؟؟؟) معلمه رو نمیشناخت و درسم نخونده بود
باقی همه از ترس درسو یاد داشتند و رفتند نشستند
ای بیچاره هم جریان اومد دستش شرو کرد به گریه و زاری که اقا نمیدنستیمو مهمون داشتیمو...
اقا ای معلمه با چنان سرعتی به این سیلی زد که اگه به نوترون میزد تبدیل به انرژی میشد
تا به خودمون اومدیم دیدیم پسره زیر نیمکت ها افتاده شاید باورتون نشه اب دهنو دماغو اشکاش روی دیوار افتاده بود
هیولایی بود واسه خودش ...
دیدین ما چجوری درس خوندیم یا نه ...