تاریخ انتشار : فروردين 1392
وضع خونه ی ما هنگام زلزله
من ، تو حموم
داداشش ، خواب
خواهرم ، خواب
مامانم ، خواب
بابام ، خواب
یعنی تو حموم نمی دونستم از کدوم طرف در برم
اومدم با همون وضع بیام بیرون دیدم نه زشته
تا یه ربع پاهام می لرزید
بقیه هم عین شتر مرغ چسبیده بودن به سُتون
مامیم اومده می گه : ترسیدی ؟
می گم :منو ترس ؟ منو گرخیدن ؟
اصلا شما دیدین من تا حالا بترسم؟