دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 64357

تاریخ انتشار : فروردين 1392

----- (~~~) <هر روز ظهر كته‏!‏‏!‏‏>‏ (~~~) -----‏
وقتي به مدت دو ساعت ميفرستنت روي يه برجك؛ وسط صحرا؛ تنهايي پست بدي بايد يه سرگرمي براي خودت پيدا كني. منم ديروز گوشيم رو با خودم برده بودم و داشتم با هندسفري (هندزفري؛ هندزقلي؛ هندزقاسم؛ هندزاكبر؛ هندز...‏)‏ آهنگ گوش ميدادم كه رسيد به آهنگ Adele - Set Fire To The Rain كه يهو سنگيني وزن يه نگاه عاقل اندر سفيه رو روي تنم حس كردم...‏
به خودم كه اومدم ديدم دارم بلند بلند با آهنگه ميخونم (اونم مثلا انگليسي كه چهارتا كلمه اشو ميگم؛ چهل تا رو نميدونم چي ميگم‏)‏ و يه قر ريز مجلسي از نوع بندري تو كمرمه و پست بعدي هم اومده و داره اينجوري (!_!) نگام ميكنه...‏!‏‏!‏.‏
هيچي ديگه...اسلحه ام رو مسلح كردم و گذاشتم رو شقيقه اش و تهديدش كردم "اگه اين جريان به بيرون درز پيدا كنه يه فشنگ گازي (مشقي‏)‏ تو صورتش ميزنم...‏"‏