تاریخ انتشار : فروردين 1392
عيدرفته بوديم شهرستان،ازقضا2تاخر ديديم!
منم حيوون دوست،داشتم خره رونازميکردم،صاحبش گف اينانسبت خوني دارن!
من:إچ جالب،چ نسبتي اونوخ؟
يارو:خاهربرادرن!
مامانم:إ،مث توومهدي!
من:0-O
خووو مادرمن،منوخرفرض کردي ياداداشمو عاخه فدات شم؟