تاریخ انتشار : فروردين 1392
یه شب منوعلی وحسین خونمون داشتیم گشنه گی تلف میشدیم (البته علی خونشون شام خورده بود) تو یخچال انواع غذاهای که نون میشد خورد بود ولی پول نونم نداشتیم
رفتم خونه رو گشتم یدونه کلوچه پیدا کردم که درش باز مونده بود سنگ شده یه نصفه شیشه شیر تقریبا فاسد اونم با عسل قاطی کردیم که شیرین شه با هم خوردیم و اینطوریه که هنوز زنده ایم