تاریخ انتشار : فروردين 1392
تقریبا بعد 2 روز خسته و کوفته رسیدم خونه..دیدم مامانم داره ظرف میشوره رفتم بوسش کردم گفتم من میدونم مامانم منو از همه بچه هاش بیشتر دوس داره مخصوصا از اون دوتا پسر دیگش..برگشته میگه نه والا فرقی برام ندارین از همتون بیزارم..
من :O :|
عشق مادری :|