دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 62362

تاریخ انتشار : فروردين 1392

این پسر عمه ی من خیلی اسکل تشریف داره سر همین کارای اسکلیش هم با هم بحثمون شده،وسط دعوا برگشته میگه یادته بچه بودی اومدی خونمون شب هم خوابیدی صبح صبحونه مامانم یه کره ی گنده رو برداشت عسل ریخت روش تو برداشتی نصفشو با نون خوردی!!!حلا وسط دعوا یهو ترکیدم از خنده اونم هنوز عصبانی داره منو نیگا میکنه.
آخه این چه ربطی داشت این وسط من موندم یعنی چی آخه خو تو هم خوردی که!!!!!برای همینه که میگم اسکله؛))))))