تاریخ انتشار : فروردين 1392
یه دوست دارم اونقد که از سوسک میترسه از مار آناکوندا نمیترسه
یه بار سر کلاس معلم نیومده بود معاون گفت من درس بدم (فهمیدین خرخونم؟) دیدم این حرف میزنه اعصابم داغون شد بدونه هیچ غرض و منظوری!!! سر ماژیک مشکی که باهاش مینوشتمو پرت کردم واسش نگو اینم فک کرد سوسکه یهو جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
هیچی دیگه معاون در عرض 3 ثانیه خودشو رسوند طبقه سوم منم 3 نمره از انضباطم کم شد جلو اعضای دفتر هم 3 شدم
فک کنم امسال انظبات تجدید بیارم D: