دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 60258

تاریخ انتشار : فروردين 1392

برای 13بدر من شدم مسئول جمع آوری فک و فامیل(ازطرف بابام این ماموریت خطیر بهم داده شد) یکی یکی زنگ زدم که باباجان بیاید فلان جا جایه باحالییه.یک ساعت به هرکدوم آدرس دادم همه هم میگفتن مامیخواستیم بریم فلان جا ولی چون تویی باشه میایم همونجاکه تو میگی...آقا مارو میگی چاق که چی اینا مارو داخل آدم حساب کردن...حالا رفیم همون فلان جا باورکنید خر پر نمیزد...چیزی نمونده بود بابام ماشینو بکنه تو دماغم...اینا به کنار زدم به داییم میگم:عشقی چرانیومدین؟میگه:به تو چه مگه تو وکیل وصی مایی؟....تو رو خدا اینا فک و فامیلن ماداریم....ای خدا یه دونه ازون رعدو برق خفنات بزن فرق سر من....