دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 60224

تاریخ انتشار : فروردين 1392

من يه مادر بزرگ دارم خيلي باحاله
يه سري با اتوبوس رفته بودن مسافرت شب تو اتوبوس همه خوابشون مي بره يه دفعه اتوبوس جلويي ترمز مي كنه مادر بزرگه ما از خواب مي پره تا نور قرمز چراغ ترمزو مي بينه داد ميزنه آتيييشششش هيچي ديگه صندلي جلويي يه پيرزن بوده غش ميكنه مادر بزرگ ما هم آروم آروم از گوشه مي ره تو افق محو ميشه.