دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 57423

تاریخ انتشار : فروردين 1392

خاطرات مدرســــــــــــــــــــــــــــــــه(علامت اختصاصی!!!) کتابی که استاد گفته بود نخریده بودم به بغل دستیم گفتم صفحه چنده آقا این استاد کصــــــــــافت ماهم فهمید بلند گفت هی تو چرا نظم کلاس رو بهم میزنی؟گفتم آقا کتاب نداریم.گفت کتاب نداری پ چطو صحبت میکنی؟مام (به قولshey2nak)نه گذاشتیم نه برداشتیم گفتیم کتاب نداریم دهن که داریم بحرفیم:-) گفتن همانا و کتک خوردن و مثل لبلانسبت حیوان موذی پرت شدن بیرون همانا. و جالب اینکه وقتی معلم منو وارد کلاس کرد بچه هابهم نیگا میکردن و آهسته میگفت ایول و...
هییییییییییییی