تاریخ انتشار : اسفند 1391
از همین جا اعتراف میکنم...
که وقتی واسه اولین بار مامانم خونه نبود و قرار بود من ناهار بپزم چنان برنجی درست کردم که با شیر برنج برابری میکرد!!!!یعنی جز یه جسم قابل انعطاف سفید چیزی ازش معلوم نبود!!!
منم خعععععععععععلی شیک ومجلسی ریختم تو پلاستیک بردم گذاشتم سر کوچه که کسی شک نکنه!!یعنی من تا این حد ماهر بودم!
نخند!!!مهم اینه که استارت آشپزی من اون روز زده شد ومن الان واسه خودم کدبانویی شدم!بععععععععله اینطوریاست!