تاریخ انتشار : اسفند 1391
چند روز پيشا خوابيده بودم بابام اومده بيدارم كرده ميگه آخه تا كي ميخواي بخوابي پس كي ميخواي درس بخوني منم گفتم از يه روز باروني درسو شرو ميكنم بعد دوباره گرفتم خوابيدم.اغا ساعت ٤ صب اومده بيدارم كرده ميگه پاشو درس بخون داره بارون مياد.فكر كردم داره شوخي ميكنه ولي رفتم ديدم واقعن داره بارون مياد.هيچي ديگه رفتم درسمو خوندم. باباي عشق درسه ما داريم.