تاریخ انتشار : اسفند 1391
اوايل سال تحصيلي بود مامانم رفته بود مدرسه خواهرم . بعدش خودشو عضو كانديداي شورا مي كنه ، بهش ميگن بيا حرف بزن ، ميره خيلي با افتخار ، با كلي كلاس ، خيلي افاده ،مثل مي خواست خودشو معرفي كنه ميگه : با سلام من خانم نجفي هستم مادر شروين رحمت .
اخه شما ازش بپرسين چرا رفته مدرسه خواهرم بعد اسم برادرمو ميگه؟