تاریخ انتشار : اسفند 1391
دیروز رفته بودیم خونه خواهرم اینا شیرینی بپزیم.این گودزیلاشون هی میرفت مشت میزد شیرینی ها رو میخورد مامانش هی دعواش میکرد این گوش نمیداد اخر سر هم یه سیلی ابدار نوش جان کرد قهر کرده بود جلو ما نشسته بود
خواهرم .. اگه با ادب بودی اینطور نمیشد
من .. اره باید به حرف مامانت گوش میدادی
گودزیلاهه هم ب من گفت..دو کلمه هم از مادر عروس!!!!!!
من 0-o
مادر عروس0-o
بقیه 0-o
من دیگه برم سراغ اون دیوار بتنی