دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 53306

تاریخ انتشار : اسفند 1391

شب بود. سرد بود. سوار قطار شهری شده بودم. کلاه سویشرتمو کشیده بودم رو سرم و هندزفریمم توگوشم و صداشو تا اخر زیاد کرده بودم. نشسته بودم رو صندلی همه تو لاک خودشون بودن.
یک خانم شیک پوش نشست کنارم. من بهش بی توجه بودم و سرگرم گوش دادن به موزیک.
5 دقیقه بعد
اون خانم شیک پوش با کیفش زد تو سرم. هندزفریمو در اوردم و گفتم این چه کاریه خانم؟
گفت: چرا هرچی ازتون سوال میکنم جوابمو نمیدین؟
(ضایع شده بودم)گفتم داشتم موزیک گوش میدادم برای همین نشنیدم.
حالا دیگه همه توجه شون به ما بود.
گفت میخام برم مجتمع خورشید.
منم که اعصابم بهم ریخته بود چون جلو همه ضایع شده بودم گفتم خوب برید اما من نمیام. همه زذن زیر خنده. (ضایع شد)
5 دقیقه بعد
مترو توقف کرد. بلند شدم تا برم سمت درب خروجی که اون خانم یک زیر لنگی(پا لنگی) انداخت و منم خوردم زمین و دوباره ضایع شدم.
بهم گفت بی عرضه همه هم بهم خندیدن.
هم شهریه داریم؟؟؟