تاریخ انتشار : اسفند 1391
یک روز وقتی دوستم از ماهی گیری برگشت من و دیگر دوستان دیدیم چیزی جز یک لاستیک بزرگ تو دستش نیست.یکم جلو تر اومد و رو به همه گفت این ماهی رو از رود خونه ای گرفتم که هیچ ماهی ای توش پیدا نمیشه پس از امشب لذت ببرید و شکمتون رو سیر کنید.اون لحظه دوستم پرید هوا زد تو سرش گفت بدبخت این اوستوخون ماهیه.
دوستم:----------------------------------------
اون یک دوستم: :@
همه: :D
من: نه. این غضروفشه...