دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 50948

تاریخ انتشار : اسفند 1391

بچه هااااا ميخام براتون قصه بگممم...
دوم دبيرستان بودم يه اكيپ 5نفره ي شربوديم بقيه ام مثبت بودن توكلاس.زنگ جغرافي بودومام معلم نداشتيم..يك هويه معلم جديدكله ي مباركوازدرآورد بيرونوگفت:سلللام بچه ها من معلم تقويتي رياضيم اومدم باهم رياضي كاركنيم...
ما5نفر:/:/:/:/:/
بقيه ي كلاس:))))))))))
خلاصه بچه هاي گل...من كه اصلاسرزنگ جغرافي ومخصوصاوختي معلم نبوداصلا حال رياضي نداشتم شروع كردم يكي ازشعراي بنيامين كه 2سال پيشش اومده بودآروم خوندم اون 4نفرديگه ام كم نذاشتن وهمكاري كردن...يهومعلمه شاكي شدگفت بريدناظموبيااااااااريييد:@
بعدناظممون اومدمعلمه گفت اوناشعرميخونن نميذارن درس بدم ناظمه برگشته به من ميگه چه شعري ميخوندي؟گفتم محمود كريمي ميخونديم خانوم:)))
بعدنيشش بازشدگفت ااااا؟جديييي؟؟پس محرم مداح داريم ديگه لازم نيس دعوت كنيم:)))حالاجدي جدي توسالن اجتماعات تومحرم دعوتمون كرد روسن كه بخونيم بمــــــــــــاند به جاي خود...