دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 50743

تاریخ انتشار : اسفند 1391

عاقا جونم براتون بگه یه بار تو 10سالگیم یه شعبده باز اومده بود تو شهرمون, منم رفتم ببینم چیکار میکنه.کصافط چاقو رو برداشت گفت میخوام از وسط زبونم ردش کنم.بعد از یه شیشه ی خالی یه چیزی مالید رو زبونش(به قول خودش پودر نامرئی) بعدچاقو رو از وسط زبونش رد کرد. منم کف کردم...زنگ زدم به بابام که بندرعباس کار میکرد گفتم یه شیشه پودر نامرئی برام بگیر بیار... یه هفته بعدش بابام زنگ زد هرچی از دهنش در میومد بارم کرد...گفت اینجا به هرکی میگم پودر نامرئی میخوام فکر میکنه اسگلم.:-)))))))))))))))))