دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 50508

تاریخ انتشار : اسفند 1391

یادم میاد بچه تر که بودم ، تازه کامپیوتر خریده بودیم منم رفتم کلاس کامپیوتر تا یه خورده یاد بگیرم ، استادمون یه زن بود ، به دلیل اینکه کرم درونم اذیت می کرد برنامه ی اذیت کردن استاده یا یکی از بچه ها رو چیدم ...
اوّل کلاسی رفتم فیش مَوس کامپیوتر کناریم ( یه دختره بود از اینایی که خرخون و ادعای اینکه از دماغ فیل افتاده بودن ، تازه ادعاش می شد خیلی بارشه ، ههه ) رو کندم زدم به کامپیوتر خودم و فیش مَوس کامپیوترم رو زد به کامپیوترش ..
بعد همه کامپیوترها رو روشن کردیم ، داشتم به دستش نگاه می کردم هر طرف که موس را می برد ، منم خلاف جهت می بردم ، الکی رو آیکن ها کلیک می کردم ، عکس دسکتاپ رو عوض می کردم ، بیچاره فک کرد کامپیوتر رو خراب کرده ، استاد رو صدا کرد
اونم تا تونست ور رفت ، اصلاً مشکوک نشد ، چون موُسش رو وصل کرده بودم به کامپیوتر خودم چراغش روشن بود ، آخر گفت باید ویندوز عوض شه ، بعد اینکه داستان رو گفتم همه داشتن در و دیوار رو گاز می زدند ، دختره از خجالت دیگه سر کلاس ما نیومد ، رفت سانس قبلی ، دمه استادمون هم گرم ، با اینکه زن بود ولی خیلی از ایدم خوشش اومد ، ولی نمی دونم چرا از جلسه ی بعد یه استاد دیگه اومد سر کلاسمون ، بله بچه ها قصه ی ما به سر رسید ، کرم درون من به خونش نرسید ......!