تاریخ انتشار : اسفند 1391
خالم تازگیا صاحب یه دخمل نازشده دیشب رفتیم خونشون بابام کولن آبرومون مشروط کرد یه نگاه انداخته به بچه بعدبه شوأرخالم برگشته میگه آره ممد تاگوساله گاو شود دل صاحبش آب شودکه یک دفه ای مثل برق گرفته ها فهمید چه سوتی ناخداگاهی داده نمیدونیدچه جوری جمش کرد من داشتم ازتو خودمو گاز میگرفتم آخ إی کاش بودینوقیافه ممد رومیدیدین کلا آبرومون شات دان شدش رفتش