تاریخ انتشار : بهمن 1391
یه بار زنداداشم زنگ زده بود با مامانم صحبت می کرد که گوشی رو داد به برادر زادم
اونم که دوسالو نیمشه(همون گودزیلا) پرسید:
عزیز ناهار چی پختی؟
مامانم: هیچی
گودزیلا: خاک تو سرت
از اون وخت به بعد دیگه مامانم -هیچی- درست نمی کنه!!!!
من دلم هیچی می خواد خووو...
من:((((
گودزیلا:)))))