دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 49156

تاریخ انتشار : بهمن 1391

آقا ابتدایی بودیم داشتیم تو کلاس شلوغ میکردیم یهو ناظم اومد با یه شلنگ (که صد البته دهه شصتیا میدونن کاربردش چی بود) تو دستش
یه شلنگ یوغور(نمیدونم املاش درسته یا نه) تو دستش
دستاتونو بگیرید ببینم
آقا این میزد و ماهم الکی آخ و اوخ میکردیم
شلنگش فقط قیافش ترسناک برانگیزناک بود
اون میزد و ماهم الکی داد وبیداد میکردیم
جا داره از همین تریبون اعلام کنم که آقای بووووووووووق!! آقای سادیسمی فکر کردی همیشه مارو میزدی و حالشو میبردی؟
اینجوری سرکارت میذاشتیم
خخخخخخخخخخخ