دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 49120

تاریخ انتشار : بهمن 1391

با یکی بچه ها رفتم دانشگاه درس زبان انگلیسی بگیرم کلا دانشگاه ما یدونه استاد زبان داشت که اینم همش سر کلاس انگلیسی صحبت میکرد و مهربون بود (چون سر کلاس خیلی بد برخورد بود بهش میگیم مهربون کلا از کلاس 30 نفری 10 نفر به زور قبول میشن خوده منم یه ترم حذف کرد) ما هم که فارسی بلد نیستیم چه برسه به انگلیسی.
زده بود این ترم یه استاد خانم محترم این درسو داد ما هم با هزار آرزو رفتیم که باهاش بگیریم شانس ما همه منتظر بودن تا یکی دیگه این درس ارائه کنه بگیرن به ما که رسید پر شد ماهم قاطی رفتیم دفتر آموزش گفتیم که من میخوام زبان با این استاد بگیرم اونا هم گفتن که پر شدهو برو با آقای ....(همون مهربونه)بگیر منم قاطی کلی دری وری به مهربون گفتم در هین (حین) دیدم دوستمون داره میخنده چندتا دری وری هم نصار دوست گرامی کردیمو اومدیم بیرون یکم آروم شدم به رفیقم میگم چرا میخندی ؟
میگه هیچی استاد مهربون پشت سرت نشسته بود خواستم بهت بگم اما دیدم خیفه بزار بخندیم.
رفیقه ما داریم؟
من:-S
رفیقم=))
استاد مهربونX-(
الان ترم نهمو فقط مهربون درس ارائه کرده من چیکار کنم؟؟؟؟؟