دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 48552

تاریخ انتشار : بهمن 1391

دانشجو که بودم یه استاد داشتیم باقلوا!!دفتر وکالت داشت استاد دانشگاه بود دانشجوی دکترای دانشگاه شیرازم بود از همه مهمتر مجرد بود!!!!
حالا کلاسشو واستون توصیف کنم...
متون حقوقی که زبان تخصصی ما بود تدریس میکرد کلاسش معمولا 2تا4 بود پسرا که اصولا کلاسش نیومدن اما کلاس پر میشد از دانشجو دختر تا حدی که دیگه جا نبود...
دیدین همه کلاسا از آخر پر میشه؟؟؟کلاس این استاد از اول پر میشد یعنی سر نشستن رو صندلی ردیف اول سبقت میگرفتن!!!!
نمیدونم چرا سر این کلاس چشمای همه خمار میشد وصداشون نازک!!!!!!!!
سرتونو درد نیارم با همه ی این کارا استاد به هیچکس پا نمیداد!تا اینکه کاشف به عمل اومد استاد از دانشجوش شکست عشقی خورده! از دوستم که ترم بالایی بوده خاستگاری کرده اونم نامردی نکرده خیلی تو ذوق زنی گفته من شوهر دارم!
خوب بگو خودت نمیخوای چرا بقیه رو بدبخت میکنی؟؟؟
آخه این دوست بی فکر بود من داشتم؟؟؟؟