تاریخ انتشار : بهمن 1391
خسته و کوفته رفتم خونه، خودمو زدم زمین و به مادرم گفتم یه چایی برا داییت بریز و بیار!!!!!
گفت: داییم غلط کرد!!!! منم گفتم: خب داییت غلط کرد!!!!
یهو گفت: بیشعور ، دایی خودت غلط کرد!!! منم گفتم: باشه ، دایی خودم غلط کرد!!!!
خلاصه هیچی دیگه: بعد از کلی تعقیب و گریز آخرش با کفگیر زد وسط فرق سرم.