تاریخ انتشار : بهمن 1391
اقا نصفه شب خوابیده بودم دیدم صدای خرس میاد! پاشدم دیدم پدر دارن نصف شب راز بقا نگاه میکنن با چشمای بسته البته!
ده بیست بار صدا زدم : بابا ؟ بابا؟....
بیدار نشد که نشد ! گفتم تلوزیون الکی روشنه خاموشش کنم تا دست زدم به کنترل و خاموش کردم بابام بیدار شده تو اون تاریکی میگه: داشتم نگاه میکردم!
گفتم:صداش زیاد بود گفتم بیام کم کنم دیدم خوابی گفتم کلا خاموشش کنم.
میگه:خوب صدام میزدی من خواب نبودم که کمش میکردم! و بعد راحت خوابیدند...
من :-|
خفاش های شب :-|
جیرجیرک ها :-|
بابام:(: