تاریخ انتشار : بهمن 1391
يه شب رفته بوديم خونه خالم.داييمينا هم اونجا بودن.
عاغا اين دايي ما يه نوه داره دختره اسمش اليا"س(در ضمن گودضياست)اين شورو كرد شعر خوندنو من هم ازش فيلم گرفتم....امد نشست پيشم فيلمشو گذاشتم ببينه....داييم پاشد خداحافظي بكنه بره..منم به احترامش پاشدم...يهو گودذيلا گفت چرا بلند ميشي؟
منم تيريپ بزرگتري گفتم:خوب آدم بايد به احترام بزرگترش بلند بشه
برگشته ميگه:اوه اوه چه كارا چه چيزا!!!!!!!!!؟؟؟؟
من؟؟؟؟!!!
چشام(0000_0000)