تاریخ انتشار : بهمن 1391
ی روز سرم درد میکرد ،به مامانم گفتم:مامان مغزم داره از جاش در میاد. مادرم با تمام دلسوزی گفت:عزیزم برو این حرف رو به یکی بزن که باورش بشه تو چیزی به اسم مغز تو کلت داری
مامانه مهربونه من دارم