دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 45877

تاریخ انتشار : بهمن 1391

عجب فامیل باحالی هستیم ما! رفتیم برای عموی کوچیکم خواستگاری دختره یه خواهر داشت که خیلی شبیه هم بودند تازه ما نفهمیدیم چی شد که اون به جای خواهرش چایی آورد بعد این وسطا باز نفهمیدم چه جوری قاطی پاتی شد که ما از اول تا آخر فکر میکردیم خواهرش قراره بشه عروسمون! بعد که خداحافظی کردیم و از در اومدیم بیرون همه مون مثل خنگولا یه نگاهی به هم کردیم بعد گفتیم ای بابا مگه عروس خانوم اسمش .....نبود این که اسمش یه چیز دیگه بود! و خلاصه هر کی یه چیز گفت و فهمیدیم که بله باید دوباره در بزنیم از اول بریم خواستگاری آخه همه چی اشتباه شده بود!!