دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 45813

تاریخ انتشار : بهمن 1391

شیر سماور خونمون خراب بود... یکی از سرگرمیام این بود که کاسه ای که زیرش بود و آب توش جمع میشد رو هر ده مین میرفتم تو آشپرخونه ، بعد از باز کردن در یخچال و بستنش (افرین... فهمیدین دهه شصدی م) اون کاسه رو خالی می کردم..
الان دو سه روزه مادرم یه سماور نو خریده ... اصلا یه وضعیتی شده... همش میرم و میام... دچار بحران هویت شدم.. آخه مادر من... اون سماور به تو چیکار داشت...