دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 45431

تاریخ انتشار : بهمن 1391

مامانم سر سفره یه فرقون غذا برام میکشه! میگم مامان خیلی زیاده نمیتونم بخورم. میگه بخور حرف نزن. بابا تو جوونی. باید غذا بخوری.
موقع جابجا کردن وسایل. من (در حال زور زدن و قرمز شدن) : مامان بخدا نمیشه این یخچالو تنهایی جابجا کرد. مامان: برو بابا. انگار نه انگار که جوونه. زور یه یخچالو نداره!
وقتی خونه بیکارم و دارم با کامپیوتر ور میرم. مامان: اینو ببین. جوونای مردم صبح تا شب دارن ورزش میکنن و با دوستاشون خوش میگذرونن اونوقت این نشسته داره بازی میکنه.
وقتی سیزده به در میریم بیرون و داریم بازی میکنیم. من (در حال نفس نفس زدن) : مامان به جان خودم دیگه نمیتونم بدوم. دارم میمیرم. مامان: ای بابا مثلا تو جوونیا! تو ندویی کی بدوئه؟!
یعنی من بی خود کردم جوون هستم. غلط خوردم که جوونم. اشتباه کردم. دیگه تکرار نمیشه!!! تو رو خدا ولم کنین...