دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 45195

تاریخ انتشار : بهمن 1391

عاقا چند وقت پیش مامان بابای دوستم(اسم دوستم علیه) رفته بودن کربلا.بابای علی گوشیشو گذاشته بود خونه رفته بود.بعدش زندایی علی زنگ زد به گوشیه بابای دوستم اونم جواب داد.عاقا این زندایی دوستم همش بهش میگفت زیارت قبول.اونجا خوش میگذره یانه؟بعد گفت به خانومتم سلام برسون عاقا اینم گفت چشم از خونه بهش سلام میرسونم.اونم باکمال تعجب گفت علی پوستتو میکنم...عاققققققامن درودیوارو گاز میزدم....یه صدای جیغ بلند از پشت گوشی اومد که دوستم گفت پسرداییمه....